بهدان

لغت نامه دهخدا

بهدان. [ ب ِ ] ( نف مرکب ) به داننده. داناتر. اعلم. ( فرهنگ فارسی معین ). مطلع و آگاه تر :
نه با آنْت مهر و نه با اینْت کین
که بهدان تویی ای جهان آفرین.
فردوسی.
گرگ ز روباه به دندان تر است
روبه از آن رست که بهدان تر است.
نظامی.

بهدان. [ ب ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نهارجانات است که در بخش حومه شهرستان بیرجند واقع است. دارای 502 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

فرهنگ عمید

دانا: نه با آنْت مهر و نه با اینْت کین / که بهدان تویی ای جهان آفرین (فردوسی۲: ۱۰۱۰ ).

دانشنامه عمومی

بهدان (بیرجند). بهدان یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان باقران واقع شده است. [ ۱] براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، بهدان ۳۰۵ نفر جمعیت دارد. [ ۲]
عکس بهدان (بیرجند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اساتیدی از روستاهای بهدان را ب نمایش بگذارید
همایون بهدانی از روستای بهدان ، رشت

بپرس