بهانه تراشی
/bahAnetarASi/
مترادف بهانه تراشی: بهانه جویی، بهانه سازی، بهانه گیری، دستاویزسازی، عذرتراشی، ایرادگیری، اعتراض بی جا، اسباب تراشی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
تمهید عذر ؛ آوردن عذر. اظهار عذر. ساختن عذر. ( زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
مرا اندازه تمهید عذر آن کجا باشد
ولیکن چون کنم لنگی همی پوشم برهواری.
انوری.
مرا اندازه تمهید عذر آن کجا باشد
ولیکن چون کنم لنگی همی پوشم برهواری.
انوری.
تعلل