بهار دادن. [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) در فصل بهار با اتباع و حشم در جایی اقامت گزیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || سبزه خورانیدن ستور را. فصل بهار در نزهتگاهی ماندن و ستور را بچرا داشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ): در سنه عشرو خمسمائه ( 510 هَ. ق. )... سنجربن ملکشاه... بدشت تروق بهار داد و ماه آنجا مقام کرد. ( چهارمقاله ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) در فصل بهار با اتباع و حشم در جایی اقامت گزیدن . در فصل بهار با اتباع و حشم در جایی اقامت گزیدن .