( بهارآلود ) بهارآلود. [ ب َ ] ( ن مف مرکب ) بهارآلوده. زیبا. ( فرهنگ فارسی معین ). لطیف : می به جامم می کند چشم خمارآلود توگل به طرحم میدهد روی بهارآلود تو.صائب ( از آنندراج ).