بهادرخان

/bahAdorxAn/

لغت نامه دهخدا

بهادرخان. [ ب َ دُ ] ( اِخ ) ابوسعید بهادرخان از پادشاهان ایلخانی ( جلوس 716، فوت 736 هَ. ق. ) وی پس از مرگ پدر خود الجایتو با مساعدت امیر چوپان و امرای دیگر از خراسان بسلطانیه آمد و بر تخت سلطنت نشست و بواسطه صغر سن او، امیرچوپان زمام امور را در دست گرفت ، و در ابتدای امر به ابوسعید خدمت بسیار کرد و بنیاد سلطنت او را مستحکم ساخت. در ایام سلطنت این پادشاه جمعی از درباریان و نیز امرا و حکام مانند امیرچوپان و شیخ حسن بزرگ سر بشورش برداشتند و هر یک به ادعای سلطنت برخاستند و چون ابوسعید از عهده دفع این قبیل شورشها و تحولات برنیامد، زمینه جهت پیشرفت مقاصد دشمنان او روز بروز فراهم تر شد و همین که درگذشت ، متصرفات ایلخانان رو به تجزیه گذاشت و در هر قسمتی از آن سلسله ای بحکومت پرداختند. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تاریخ مغول و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 58 و سبک شناسی ج 3 شود.

بهادرخان. [ ب َ دُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان درونگر بخش نوخندان است که در شهرستان دره گز واقع است. دارای 205 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان درونگر بخش نوخندان است که در شهرستان دره گز واقع است .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] واپسین حاکم ایلخانی مغول و بانی اقداماتی در حرمین بود.
ابوسعید بهادر خان (حک:۷۱۶-۷۳۶ق.) فرزند و جانشین سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) و واپسین حاکم ایلخانان مغول در ایران و عراق بود. وی به سال ۷۰۴ق. زاده شد. در کودکی به ولیعهدی منصوب گشت و پس از مرگ پدرش به سال ۷۱۶ق. بر تخت ایلخانی تکیه زد.
معنای بهادر
کلمه بهادر از واژه بغاتور/باغاتور به معنای دلیر و قهرمان، پس از استیلای مغول، برای رؤسای مغول به کار رفته و متداول شده است. نیرویی هزار نفری که از زبده ترین سپاهیان چنگیز تشکیل شده بودند، لقب بهادر داشتند. همچنین واحدهای نظامی مسیحیان در ایران در میانه سده سیزدهم ق. دارای این عنوان بودند. نیز لقب برخی شاعران یا تخلص آن ها بهادر بوده است. ابوسعید به دلیل شجاعتی که در سرکوب امیران شورشی نشان داد، «بهادر خان» لقب گرفت.
دوران حکومت
حکومت ابوسعید را می توان به دو دوره تقسیم کرد. دوره نخست حکومت او عرصه رقابت و کشمکش میان وزیران و امیران گوناگون بود که از مهم ترین آن ها می توان به رقابت دو وزیر معروف ایلخانیان، رشید الدین فضل الله و تاج الدین علیشاه، و نیز در گیری حاکمان گوناگون با امیر چوپان•، از امیران برجسته مغول اشاره کرد؛ در این دوره، امیر چوپان که برای تثبیت قدرت ایلخان نوجوان و دفع خطر رقیبان داخلی و نیز تهدیدات خارجی به ویژه خطر ازبک خان می کوشید، یکباره با اتحاد افرادی روبه رو شد که در پی کنار زدن او بودند. ابوسعید این توطئه را خطری برای خود و حکومتش دانست و با حمایت از امیر چوپان، همراه او به رویارویی با شورشیان پرداخت. وی در آغاز کوشید تا بدون نبرد و خونریزی شورشیان را به اطاعت وادارد؛ اما مخالفان این را نشانه ضعف ابوسعید دانستند و نبرد را آغاز کردند و به رغم پیروزی نخست آن ها، با دخالت و حضور ابوسعید شکست خوردند و سران شورشی دستگیر و کشته شدند. ابوسعید که در این نبرد دلیری فراوان نشان داده بود، از سوی سران حکومت به «بهادر خان» ملقب شد. جایگاه امیر چوپان نیز بهتر از پیش شد و بر احترام او نزد ایلخان افزوده گشت. ایلخان فرزندان او را بر سرزمین های گوناگون حکومت داد.
← قتل رشید الدین فضل الله
...

دانشنامه عمومی

بهادرخان (روستا). بهادرخان یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بادغیس واقع شده است. [ ۱]
عکس بهادرخان (روستا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس