رازیست اینکه راه ندانستند
اینجا در این بهائم غوغا را.
ناصرخسرو.
شهوت ار غالب شود پس کمتر است از بهائم این بشر زآن کابتر است.
مولوی.
بهائم خموشند و گویا بَشَرزبان بسته بهتر که گویا بِشَر.
سعدی.
در شرف نفس انسان چه خلل دیدی که خوی بهائم گرفتی. ( گلستان ). رجوع به بهایم و بهیمه شود. || ( اِخ ) کوهها است به حمی ، آب آنرا منبجس گویند. ( از منتهی الارب ) ( از معجم البلدان ). || زمینی است. ( منتهی الارب ).