به گزیده. [ ب ِه ْ گ َ دَ/دِ ] ( اِ مرکب ) رنگی است سرخ مایل به بنفشه مانا به لکه واری که آنرا بناخن زده یا بدندان گزیده باشند. ( آنندراج ) : تریاق صبر چاره دردم نمیکند آن رنگ به گزیده دلم را گزیده است.
حاجی سابق ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
رنگی است سرخ مایل به بنفشه مانا به لکه واری که آنرا بناخن زده یا به دندان گزیده باشند ٠