به کار امدن

پیشنهاد کاربران

به کار آمدن ( بکار نیامدن ) ؛ قابل استعمال شدن ( نشدن ) :
نیایدت رنج ار بود بخت یار
چو شد بخت بد چاره ناید بکار.
اسدی.
come in handy ( =be useful )
سودمند
تقدیم کردن
ماسیدن چیزی برای کسی ؛ فایده برای او داشتن. ( فرهنگ فارسی معین ) .
درخور بودن
مورد استفاده قرار گرفتن

بپرس