به هم ریخته


مترادف به هم ریخته: آشفته، پریشان، بی نظم

معنی انگلیسی:
messy

فرهنگ عمید

درهم شده، بی نظم وترتیب.

واژه نامه بختیاریکا

پیشکِنیدِه؛ جیتینیدِه؛ شِمتِه؛ شِندِه

پیشنهاد کاربران

میشه مترادف ادبی به هم ریخته خواهد شد رو بگین چون دارم برای جشنواره مینویسم
درهم وبرهم
به هم ریخته و اشفته =چپ اندر قیچی
خشذتبل
پریشان
آشفته

بپرس