به نژادی

فرهنگستان زبان و ادب

{breeding} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] اجرای عملیات مختلف برای بهبود ساختار ژن شناختی گیاهان متـ . اصلاح نژاد، اصلاح 2

دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحات و ضرب المثل ها

{breeding} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] اجرای عملیات مختلف برای بهبود ساختار ژن شناختی گیاهان متـ . اصلاح نژاد، اصلاح 2

مترادف ها

eugenic (صفت)
اصلاح نژادی، به نژادی، وابسته به نژادی، صحیح النسب، از نژاد یا نسب خوب

پیشنهاد کاربران

بپرس