به اندازه ای - آنقدر
به قدری در نماز بی حرکت می ماند که پرندگان بر روی او می نشستند. . . یعنی: آنقدر در نماز بی حرکت می ماند که . . . به اندازه ای در نماز بی حرکت می ماند که . . .
به قدری در نماز بی حرکت می ماند که پرندگان بر روی او می نشستند. . . یعنی: آنقدر در نماز بی حرکت می ماند که . . . به اندازه ای در نماز بی حرکت می ماند که . . .
- بمثابتی ؛ به قدری. بحدی : اتفاق مخالطت افتاد و صدق مودت به مثابتی که قبله ٔ چشمم جمال او بود. ( گلستان ) .