به فین فین افتادن: [ اصطلاح در تداول عامه]سرما خوردن ، زکام گرفتن
( ( آرزو گفت " آیه اگر زنگ زد بگو ویتامین ث خریدم گذاشتم روی میز تحریرش. دیروز افتاده بود به فین فین ". ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 151. ) )
( ( آرزو گفت " آیه اگر زنگ زد بگو ویتامین ث خریدم گذاشتم روی میز تحریرش. دیروز افتاده بود به فین فین ". ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 151. ) )