به فکر افتادن : شروع به فکر کردن و تصمیم گرفتن به انجام کاری
اندیشه گرفتن. [ اَ ش َ / ش ِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) بفکر افتادن. اندیشه ٔ جان گرفتن. بفکر جان افتادن. ( از یادداشتهای لغت نامه ) :
از آن کوه راه بیابان گرفت
غمی گشت و اندیشه ٔ جان گرفت.
از آن کوه راه بیابان گرفت
غمی گشت و اندیشه ٔ جان گرفت.
تازگی ها مازیار به فکر ازدواج افتاده