کرده داشتن . [ ک َ دَ /دِ ت َ ] ( مص مرکب ) عملی را انجام دادن . ( فرهنگ فارسی معین ) : تا دایره بجای خویش بازآید کره کرده دار. ( التفهیم از فرهنگ فارسی معین ) . اگر او را سه پاره کرده داری . ( التفهیم از فرهنگ فارسی معین ) .+ عکس و لینک