به سر رسیدن


معنی انگلیسی:
expire

فرهنگ معین

( ~. رَ یا رِ دَ )(مص ل . ) به پایان رسیدن .

واژه نامه بختیاریکا

سر ویدن ( سر آویدن )

پیشنهاد کاربران

به سر رسیدن ؛ پایان یافتن. تمام شدن. طی شدن :
چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
پیمانه چو پر شود چه شیرین و چه تلخ.
خیام.
شروع شدن
نوبت به سر آمدن ؛ مجال نماندن. زمان و فرصت پایان گرفتن.
پایان آمدن ، به پایان آمدن ، به اتمام پیوستن

بپرس