به سر آوردن ؛ بپایان بردن. به انتها رساندن :
چنین گفت کای داور دادگر
همه رنج و سختی تو آری بسر.
فردوسی.
بکافور گفت ای بد بی هنر
کنون رزم را بر تو آرم بسر.
فردوسی.
با هر که وفا کرد وفا را بسر آورد
بس نیک بود در ملکان نیک وفایی.
منوچهری.
چنین گفت کای داور دادگر
همه رنج و سختی تو آری بسر.
فردوسی.
بکافور گفت ای بد بی هنر
کنون رزم را بر تو آرم بسر.
فردوسی.
با هر که وفا کرد وفا را بسر آورد
بس نیک بود در ملکان نیک وفایی.
منوچهری.