به سر آمدن زمان ؛ به انتها رسیدن. منتهی شدن :
کسی را که آید زمانش بسر
ز مردی بگفتار جویدهنر.
فردوسی.
ز قلعه های دگر گر یکان یکان شمرم
شود دراز و نیاید بعمر نوح بسر.
عنصری.
کسی را که آید زمانش بسر
ز مردی بگفتار جویدهنر.
فردوسی.
ز قلعه های دگر گر یکان یکان شمرم
شود دراز و نیاید بعمر نوح بسر.
عنصری.