به رقص اوردن

پیشنهاد کاربران

ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
علی باقری٢٢:٣٦ - ١٤٠٤/٠١/٠٢به رقص یا در رقص آوردن ؛ رقصانیدن. ( از یادداشت مؤلف ) :
بگویم غمزه را تا وقت شبگیر
سمندش را به رقص آرد به یک تیر.
نظامی.
جایی که سرو بوستان با پای چوبین می چمد
ما نیز در رقص آوریم آن سرو سیم اندام را.
...
[مشاهده متن کامل]

سعدی.
امید وصل تو جانم به رقص می آرد
چو باد صبح که در گردش آورد ریحان.
سعدی.

گزارش
0 | 0
امیرحسین سیاوشی خیابانی١٦:٢٧ - ١٤٠٢/٠٢/١٢در سماع آوردن ؛ بوجد ورقص آوردن :
چون رسول روم این الفاظ تر
در سماع آورد شد مشتاق تر.
مولوی.
گلبنان پیرایه بر خود کرده اند
بلبلان را درسماع آورده اند.
سعدی.
گزارش
0 | 0

بپرس