به رفتار امدن

پیشنهاد کاربران

به رفتار آمدن ؛ آغاز رفتن کردن. به حرکت و رفتن آغازیدن. ( از یادداشت مؤلف ) :
آن همه جلوه طاوس و خرامیدن کبک
بار دیگر نکند چون تو به رفتار آیی.
سعدی.
این تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده ست
یا ملک بر صورت مردم به گفتار آمده ست.
سعدی.