recognize
این فعل برای به رسمیت شناختن به صورت رسمی به کار می رود مثل به رسمیت شناختن کشوری جدید
ادعا داشتن، مفید بودن، کاربلد بودن، دانا و عاقل بودن
/ پذیرفتن، روامند شناختن /
ایران، استقلال بحرین را به رسمیت شناخت.
ایران، خودسالاری بحرین را پذیرفت.
ایران، خودسالاری بحرین را روامند شناخت.
آیین مند شناخته شدن، هنجارمند نمودن، هنجارمندی
نمونه:
ما بیگمان خواستار آیین مند شناخته شدنِ ( برسمیت شناختن ) پادمایه ی ꞌاسپوتنیک ـ ویꞌ در ꞌسازمان بهداشت جهانیꞌ هستیم.
برگرفته از پیوند زیر:
... [مشاهده متن کامل]
https://www. behzadbozorgmehr. com/2021/05/blog - post_96. html
نمونه:
گشایش دفتر نمایندگی از سوی وزیر بیرونی �عزراییل� به کار آن، هنجار ( رسمیت ) می بخشد.
رسمیت بخشیدن = هنجارمند نمودن