به دور جام چشانیدن کسی را ؛ در باده پیمایی از روی نوبت او را شراب دادن. شراب دادن کسی را در مجلسی به نوبت. او را می دادن از روی نوبت :
در گردش این سپهر ناپیدا غور
می نوش به خوشدلی که دورست نه جور
... [مشاهده متن کامل]
چون نوبت دور تو رسد آه مکن
جامی است که جمله را چشانند به دور.
( منسوب به باباافضل کاشی ) .
در گردش این سپهر ناپیدا غور
می نوش به خوشدلی که دورست نه جور
... [مشاهده متن کامل]
چون نوبت دور تو رسد آه مکن
جامی است که جمله را چشانند به دور.
( منسوب به باباافضل کاشی ) .