به دندان کشیدن : [عامیانه، کنایه ] خون دل خوردن، کاری پر زحمت انجام دادن.
به دندان کشیدن ؛ مجازاً به معنی بردن با تحمل مشقت و رنج زیاد و نمودن علاقه شدید: این اسبابها را بدندان کشید از این خانه به آن خانه. ( یادداشت مؤلف ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || گوشتی را یا پوست خربزه و امثال آن را کم کم با دندانهای پیشین خوردن. ( یادداشت مؤلف ) .
به دندان کشیدن ؛ مجازاً به معنی بردن با تحمل مشقت و رنج زیاد و نمودن علاقه شدید: این اسبابها را بدندان کشید از این خانه به آن خانه. ( یادداشت مؤلف ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || گوشتی را یا پوست خربزه و امثال آن را کم کم با دندانهای پیشین خوردن. ( یادداشت مؤلف ) .