به دستور ؛ طبق. برحسب. مطابق. موافق : وجه التزام ابواب جمع محصل مزبور. . . بدستور سایر وجوهات داد و ستد میشد. ( تذکرة الملوک ص 13 ) . در بیان شغل صاحب جمع میوه خانه. . . و تحویل به دستوری که در حویج خانه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نوشته شده بازیافت می نمایند و اخراجات مقرری و اضافه به دستور حویج خانه است. ( تذکرةالملوک ص 31 ) . صاحب جمع هیمه خانه مبلغ هشت تومان مواجب و بدستور حویج خانه مرسوم داشته. ( تذکرة الملوک ص 70 ) . و نیز رجوع به صفحات 7، 8، 11، 15، 18، 20، 23 - 26، 30، 33، 35، 43، 58، 60، 61 و 72 همین کتاب شود.
به دستور ؛ حسب معمول و مطابق عادت. ( آنندراج ) . موافق قاعده و نظام. بر حسب دستور. طبق معمول. حسب نسق ونظم و مقرر : هرکه چهل جمعه بعد از نماز به دستور حاضر گردد و تخلف نورزد البته محبت حضرت خضر بیابد. ( مزارات کرمان صص 15 - 16 ) . و رجوع به معنی خانقاه شود.
به فرمان