به دست درافتادن

پیشنهاد کاربران

به دست [ کسی ] درافتادن ؛ به دست او افتادن. در اختیاراو بودن :
به دست عشق درافتاده ایم تا چه کند
تو چون به دست خودی رو به دست راست بخسب.
مولوی.
و رجوع به ترکیب به دست افتادن شود.

بپرس