به دست دادن

واژه نامه بختیاریکا

( به دست دادِن ) گیر انداختن. مثلاً دادس به دست یعنی لوش داد؛ گیرش انداخت

پیشنهاد کاربران

به دست [ کسی ] دادن ؛ در اختیار او گذاشتن. دست در اینجا به معنی قبض و تصرف و اختیار و اقتدار است. ( آنندراج ) : خویشتن را به دست شیطان نداد. ( تاریخ بیهقی ص 78 ) . به سواد دوده شب بر بیاض صفحه روز نبشتمی. . . و هم به دست آفتاب دادمی تا به حریم معلی مجلس عالی رسانیدی. ( منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 3 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

جهان گرترا داد کاری به دست
مرا نیز دستی درین کار هست.
نظامی.
هم از بامدادان در کلبه بست
به از سود و سرمایه دادن به دست.
سعدی.

بپرس