اشک حافظ خرد و صبر به ( دریا انداخت ) 
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت
 
بدور افکندن، بر باد دادن،
 
عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت
هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت
بدور افکندن، بر باد دادن،
عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت
هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش