به درد خوردن


معنی انگلیسی:
avail, help, serve, utility

پیشنهاد کاربران

به دردخوردن ؛ مفید بودن. به کار خوردن. تحمل اثر امری را نمودن.
come in handy ( =be useful )
قابل استفاده بودن
به درد خوردن : [عامیانه، کنایه ]مفید بودن، به کاری آمدن.
به کار خوردن
Come in handy; Be of use; Be worth someone's while
ماسیدن چیزی برای کسی ؛ فایده برای او داشتن. ( فرهنگ فارسی معین ) .
به کار آمدن