به دام افتادن
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
به دام افتادن ؛ دردام اسیر شدن. به دام آمدن :
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش.
حافظ.
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش.
حافظ.
رو دست خوردن
به نظر من ( ( به دام افتادن ) ) چند تا معنی میده. یکشون هم ( ( در دام گرفتار شدن ) ) هست.