به خود پیچیدن


معنی انگلیسی:
agonize, smart, squirm, stew, thrash, twist

واژه نامه بختیاریکا

پیت وُرَوُردِن ( پیت اَوُردن ) ؛ گِرِّ پیت کردن

مترادف ها

agonize (فعل)
تقلا کردن، به خود پیچیدن

فارسی به عربی

عذب

پیشنهاد کاربران

به خود پیچیدن : [عامیانه، اصطلاح]ناخوش شدن، عتاب کردن.
( ( آن مورچه که افتاده بود رو زمین تو خودش می پیچید و دور خودش حلقه زده بود . ) ) ( صادق چوبک ، تنگسیر )

بپرس