به خود امدن

به خود آمدن یعنی به هوش بیا، بفهم

وقتی به کسی می گوییم به خودت بیا یعنی اینکه متوجه رفتار یا اعمال بد خودت بشو. بفهم که داری چه کار میکنی مثال:نوجوانی که تنبل است و درس نمیخواند و چون این نوجوان متوجه عمل مخرب خود نمی باشد به او می گوییم که به خودت بیا

وقتی به کسی می گوییم که به خودت بیا، منظور این است که هوش و حواست را به دست آر. . . متوجه اوضاع و احوال خودت بشو

به خود آمدن یک کنایه می باشد و زمانی این کلمه به کار برده می شود که قصد داریم شخصی را متوجه وضعیت و شرایطش نماییم. شخصی که به هر علتی از خود بی خود شده و اصلا متوجه وضعیت و شرایط منفی خودش نمی باشد مانند یک فرد معتاد که متوجه نیست که با اعتیادش دارد چه بلایی بر سر خودش و زندگی اش میاورد. . .

به خود آمدن کنایه از به هوش آمدن می باشد و زمانی به کار برده شده و گفته میشود که شخصی متوجه اعمال و رفتار و کردار اشتباه و غلط خودش نیست و اصلا متوجه نیست که دارد چی کار میکند. . . که سعی میشود تا شخص مذکور را هوشیارش نماییم نسبت به فعل و رفتار غلطش

این کنایه زمانی به کار برده می شود که شخصی متوجه اعمال و رفتار و کردارش نیست و نمیفهمد که دارد چه کار میکند ( ( اعمال و رفتار غلطی را دارد انجام میدهد و خودش متوجه اشتباه بودن و غلط بودن راهش و کردارش
... [مشاهده متن کامل]

این کلمه ( ( به خود آمدن ) ) کنایه از این می باشد که شخصی را از راهی اشتباه بر گردانیم و شخص را نسبت به رفتار یا فعل غلطش آگاه سازیم. شخص را هوشیارش کنیم تا بفهمد که دارد چه کار میکند

منظور از به خود آوردن یک فرد این است که فرد را متوجه احوالات و وضعیت خودش بگردانیم مانند اینکه بخواهیم یک نوجوان درس نخون و تنبل را با صحبت کردن یا نصیحت مان متوجه عواقب درس نخواندنش بکنیم

به خود آمدن یعنی از بی هوشی در بیا و هشیار شو و متوجه شرایط و موقعیت و وضعیت خودت بشو

لازمه ی یک مغز هشیار تحرک کافی بدنی است. وقتی که ما به اندازه کافی تحرک بدنی داشته باشیم ذهن و مغز ما هم همواره هشیار خواهد بود و دچار غفلت از خود نمی شویم

به خود آوردن

مرا هشیار کرد

یعنی اینکه انسان به شرایط و وضعیت خودش آگاه گردد

به رو آمدن

توجه خود را بدست آوردم

جمع کردن حواس

= به خود آ
هوشیار شدن

به هوش آمدن

هوشیار شدن

هشیار شدن

به هوش آمد

به هوش شدن، هشیاری، فهمیدن، درک کردن