به حساب اوردن
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
شمارش
شمارش
مترادف ها
شمردن، در برداشتن، شامل بودن، متضمن بودن، عبارت بودن از، قرار دادن، به حساب اوردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دانستن ، شمردن
ترتیب اثر دادن
شمارش کردن از فکر گذراندن
به حساب آوردن : [عامیانه، اصطلاح]کسی برای کسی اهمیت قائل شدن، دخالت دادن کسی.
دانستن
آن ها حتی فروش گندم به تفلیس را خلاف شرع دانستند و . . . . . . . . . . . . .
آن ها حتی فروش گندم به تفلیس را خلاف شرع دانستند و . . . . . . . . . . . . .