از رویِ، بر پایه ی= به حسابِ
گفته های من را به حساب دشمنی نگذار.
گفته های من را از روی دشمنی ندان.
گفته های من را به حساب دشمنی نگذار.
گفته های من را از روی دشمنی ندان.
به دلیل ، به علت ، به جهت ، به لحاظ
با احتسابِ ، با دانستنِ ، با شمردنِ
به حساب : [عامیانه، اصطلاح]مثلا، یعنی.