به جز


مترادف به جز: به غیر، جز، سوا، غیراز، مگر

جدول کلمات

الا

پیشنهاد کاربران

منهای . . . . . . . . . . . . . . .
فایدهٔ کل، مجموع لذت ها منهای مجموع دردهای تجربه شده توسط همه افرادی است که تحت تأثیر عمل قرار می گیرند. یک عمل زمانی خوب تلقی می شود که این فایده کل را افزایش دهد و زمانی بد که آن را کاهش دهد.
Except
به جز یعنی غیر از . . . به علاوه یعنی به اضافه
بعلاوه، به علاوه
جز از. [ ج ُ اَ ] ( حرف اضافه ٔ مرکب ) به استثنای . غیر از. سوای : اگر تخت یابی وگر تاج و گنج وگر چند پوشیده باشی به رنج سرانجام جای توخاکست و خشت جز از تخم نیکی نبایدت کشت . فردوسی . جز از در مهرت ایچ در نیست . دهخدا. و رجوع به جز شود.
سوای
with the exception of somebody/something
نه مگر = به جز ، غیر از
به استثناء
غیر از
غیراز. مگر سوا
الا . مگر . غیراز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس