به جریان انداختن

جدول کلمات

اجرا

مترادف ها

turn on (فعل)
روشن کردن، به جریان انداختن، شیر آب یا سویچ برق را باز کردن

پیشنهاد کاربران

اجرا
set something in train=British English formal to make a process start happening

بپرس