به جان امدن


مترادف به جان امدن: ( به جان آمدن ) بستوه آمدن، به تنگ آمدن، بیزار شدن، خسته شدن

پیشنهاد کاربران

ذله شدن : به ستوه آمدن، خسته و عاجز شدن. به جان آمدن . به تنگ آمدن
در شعر هم میتوان به معنی به ستوه امدن بکار برده شود و هم اینکه با رضایت آمدن یا با دل و جان آمدن معنی شود. بسته به متن شعر و منظور شاعر میتواند تغییر کند
خسته شدن

بپرس