به تعویق انداختن


معنی انگلیسی:
continue, linger, pigeonhole, postpone, suspend, waive, stay, to put off, to postpone

پیشنهاد کاربران

پتیرانیدن = به تعویق انداختن ، تاخیر کردن ، به تاخیر واداشتن
پتیران = تاخیر ، تعویق
به واپس انداختن، به پس انداختن، به واپس افکندن، به پس افکندن، به آینده وانهادن، دیر انداختن