به اوفتاد

لغت نامه دهخدا

به اوفتاد. [ ب ِه ْ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) به افتاد. تندرستی. صحت. || بهبود. رفاه حال. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ملامتی که کنندم از آن چه خیزد؟ هیچ
اگر بپای تو افتم به اوفتاد منست.
حسن دهلوی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تندرستی صحت . ۲ - بهبود رفاه حال .

پیشنهاد کاربران

بپرس