به افتاد

لغت نامه دهخدا

به افتاد. [ ب ِه ْ اُ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بهبود. ( فرهنگ رشیدی ) :
بحکم نظر در به افتاد خویش
گرفتند هریک یکی راه پیش.
سعدی ( از فرهنگ رشیدی ).
|| تندرستی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تندرستی صحت . ۲ - بهبود رفاه حال .

پیشنهاد کاربران

( ( به حکم نظر در به افتادِ خویش
گرفتند هر یک یکی راه پیش ) )
هر کدام برای بهبود و تقویت خود، طبق نظری که داشت راهی را پیش گرفت.

بپرس