به استین خون مژگان رفتن

پیشنهاد کاربران

- به آستین خون مژگان رفتن ؛ پاک کردن. ستردن :
همی به آستین خون مژگان برفت
بر او آفرین کرد و پرسید و گفت.
فردوسی.
همان دردبندوی با او بگفت
همی به آستین خون مژگان برفت.
فردوسی.

بپرس