بنیقه

لغت نامه دهخدا

( بنیقة ) بنیقة. [ ب َ ق َ ] ( ع اِ ) خشتک پیراهن یا گریبان آن. || دو دائره ٔسینه اسب. || گره های مخارج انگور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || وصله که به لباس یا دلو اضافه کنند تا گشاده شود. ( از ذیل اقرب الموارد ). || موی پیچان که میان شکنهای تهیگاه اسب است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از ذیل اقرب الموارد ). رجوع به بنقه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس