بنیان نهاده بود = تأسیس کرده بود
همه کار کرد
به وجود آورد ، تأسیس کرد ، بنا کرد ، ساخت ، پدید اورد
بنا کرد، تاسیس کرد، ساخت
پایه گذاری کرد
تاسیس کرد
به وجود آورد
بنا کرد
مثال:دویست سال بود که کوروش، سلسله ی هخامنشی را در ایران بنیان نهاده بود
معنی:دویست سال بود که کوروش ، قبیله ی هخامنشی را در ایران به وجود آورد
تاسیس کرد
به وجود آورد
بنا کرد
مثال:دویست سال بود که کوروش، سلسله ی هخامنشی را در ایران بنیان نهاده بود
معنی:دویست سال بود که کوروش ، قبیله ی هخامنشی را در ایران به وجود آورد
بنا کرد
تأسیس کرد پایه گزاری کرد
تأسیس کرد پایه گزاری کرد
پایه گذاری کرد
تاسیس کرد
بنا کرد
تاسیس کرد
بنا کرد
تاسیس کرده بود
بنا کرد
پایه گذاری کرد
شکوه : جلال
بنا کرد*تاسیس کرد*پدید آورد*بنا کرد
تاسیس کرد، بنا کرد، درست کرد
پایه گذاری ، تأسیس کرد، بنا کرد
تاسیس کرد
بنا کرد
به وجود آورد
بنا کرد
به وجود آورد
ایجاد کرد
تاسیس کرد
بنا کرد
تاسیس کرد
بنا کرد
ایجاد کرد
تاسیس کرد
پایه گذاری کرد
بنا کرد
تاسیس کرد
پایه گذاری کرد
بنا کرد
تاسیس کرد
ایجاد کرد
ایجاد کرد
پایه گذاری کرد، بناکرد، تاسیس کرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)