بنیادسنج. [ ب ُ س َ ] ( نف مرکب ) ژرف نگر. نکته سنج.دقیق. ( فرهنگ فارسی معین ). عاقبت اندیش : چه زیرک شد آن مرد بنیادسنج که ویرانه راساخت باروی گنج.نظامی.