بنگشتم

پیشنهاد کاربران

( بنگشتم ) :نگریستم ، دیدم .
در ادبیات فارسی قدیم وجدید ذکر شده است
چرا در لغت نامه ها وجود ندارد ؟
وهیات عزاداران حضرت ابوالفضل العباس ( ع ) شیرگاه - مجمع الذاکرین
میخواستم یک بوسه اما هرچه بنگشتم. در پیکرت بابا دریغ از پیکری سالم. دیدم توانی نیست در پای من و زینب. گفتم بیایید ای جوانان بنی هاشم. تهیه
کشف الاسرار و عدة الابرار : ۶ - سورة الانعام‏ : ۶ - النوبة الثالثة - گوهر
هرگز از فضل و کرم بنگشتم. در ازل رحمت وى بر خود نبشتم، عود محبت سوختم. دل وى بنور معرفت افروختم. زبان حال بنده گوید بنغمت شکر:
پیمان رضایی - روزهای الهامی - شعر نو
هر سوی ک بنگشتم, گیسوی تو را دیدم. . . آری توانم گفت مجنون کرده ای من را. . . در فاصله ای دورم, اما تورا جویم. . . می بویم و می جویم, تا همراه شوی من را
بنگستم : نگاه کردم ، نگریستم .
گوید که شما را به چسان حال بکشتم اندر خمتان کردم و آنجا بنگشتم

بپرس