بنگ زدن ؛ خوردن بنگ. ( از آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( بهار عجم ) :
میزند بنگ صرف بر شد جان
عاشق از نوش باده عنبی است
گرچه الشیخ کالنبی مثل است
کالنبی نیست شیخ ما کنبی است.
کمال خجند ( از آنندراج ) .
میزند بنگ صرف بر شد جان
عاشق از نوش باده عنبی است
گرچه الشیخ کالنبی مثل است
کالنبی نیست شیخ ما کنبی است.
کمال خجند ( از آنندراج ) .