بنکو
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پنبه دانه ٠ یا به شیرازی بذر قطوناست٠ بنگو ٠
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
بُنکو:bonku:. درگویش گوغر ابزاری را گویند که از چوب برای کوبیدن پشت بام درزمستان هنگام چکه کردن سقف در گذشته استفاده می کردند . شکل ظاهری وسیله شبیه پاروی برف روبی ست بااین تفاوت که قسمت پیشین آن یک تکه تخته سنگین استدر ابعاد همان سطح صاف پارو
در قوم لر به افرادی که با هم قوم و خویش هستند و در یک مکان ( یک محله ) زندگی می کنند یک بنکو می گویند مثلا می گویند بنکوی فلانی ( نام بزرگ فامیل )
بنکو در زبان ترکی قشقایی به واحد کوچکتر از تیره و بزرگتر از بیله در چارت قبیله ای ایل گفته میشه//از تجمیع تعدادی بنکو تیره تشکیل میشود که به ترتیب شامل؛ایل، طایفه، تیره، بنکو، بیله
قوم - قبیله - طایفه