بنکن

لغت نامه دهخدا

بنکن. [ ب َ ک َ ] ( اِ ) آهنی باشد پهن و دسته ای از چوب بر آن نصب کرده باشند و بهر دو طرف آن دو ریسمان بندند. یک شخص دسته آنرا و دیگری ریسمانها را بگیرند و زمین را بدان هموار کنند و به عربی آنرا مسواة و منسقه خوانند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) . و با این شرح معلوم میشود که به فتح صحیح نیست و بضم اولی است چه معنی آن بن کن یعنی بیخ کن است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

بنکن. [ ب ُ ک َ ] ( اِ ) کج بیل باغبانی. || قلابی که بدان علف هرزه را از کشتزار برمی کنند. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آهنی باشد پهن با دستهای چوبی که بهر دو طرف آن دو ریسمان بندند . یک شخص دست. آنرا و دیگری ریسمانهارا بگیرد و زمین را بدان هموار کنند . ۲ - کج بیل باغبانی . ۳ - قلابی که بدان علف هرزه را از کشتزار بر کنند .
کج بیل باغبانی . یا قلابیکه بدان علف هرزه را از کشتزار برمی کنند .

فرهنگ معین

(بُ کَ ) ( اِ. ) کج بیل باغبانی .

فرهنگ عمید

= پل کش

واژه نامه بختیاریکا

( بُن کَن ) ریشه کن؛ مایه کوبی
( بُن کن ) ریشه درار

پیشنهاد کاربران

بپرس