بنکدار

/bonakdAr/

مترادف بنکدار: عمده فروش

متضاد بنکدار: خرده فروش

لغت نامه دهخدا

بنکدار. [ ب ُ ن َ ]( نف مرکب ) کسی که مأکولات از قبیل پنیر و کشک و روغن و برنج و حبوبات و جز آنها را جهت فروش ذخیره کرده احتکار می نماید. ( از ناظم الاطباء ). کسی که مأکولات از قبیل پنیر و کشک و روغن و برنج و حبوب و جز آنها را جهت فروش ذخیره کند. ( فرهنگ فارسی معین ). || کسی که بنشن فروشد. ( فرهنگ فارسی معین ). بنشن فروش. || عمده فروش. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کسی که بنشن فروشد . ۲ - کسی که ماکولات از قبیل پنیر و کشک و روغن و برنج و حبوب و جز آنها جهت فروش ذخیره کند .

فرهنگ معین

(بُ نَ ) (ص فا. ) عمده فروش ، کسی که جنس را به طور عمده می فروشد.

فرهنگ عمید

کسی که مواد غذایی به ویژه برنج و روغن را به صورت عمده و زیاد می فروشد، عمده فروش

مترادف ها

wholesaler (اسم)
عمده فروش، بنکدار

پیشنهاد کاربران

تاجر خواروبار وارزاق عمومی
ریشه بنکدار از بانک دار است کسی که از تولید کننده جنس می گیرد و در بازار پخش می کند
در واقع ریشه بنک دار از بانک دار میباشد کسی که جنسی را از تولید کننده می گیرد و پخش میکند
کسیکه بن و ریشه ماکولات و اطعمه و تناولات را در انبار پنهان و احتکار میکند و همیشه اندک اندک می فروشد تا سود بیشتری برد
عمده فروش
عمده فروش، بقال

بقال
عمده فروش

کلی فروش

بپرس