بنوک

لغت نامه دهخدا

بنوک. [ ب َ ] ( اِ ) گرمی از شعف و خوشحالی. || حرکت و گردش بطور چالاکی.( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ). || چلپاسه. بنوک کرم. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گرمی از شعف و خوشحالی . یا حرکت و گردش و بطور چالاکی . یا چلپاسه . بنوک کرم .

پیشنهاد کاربران

بپرس