[ویکی فقه] بنوصبّاح، شهرت سه برادر منجم به نام های محمد، ابراهیم و حسن در قرن سوم بود. آن ها را مسّاح و نیز احکامی خوانده اند.
قفطی بنوصبّاح را از جمله منجمان چیره دست و افرادی که در نوشتن آثار نجومی با یکدیگر شریک بوده اند دانسته است. پژوهش های این برادران، بویژه درباره چگونگی حرکت خورشید طبق نظریه زمین مرکزی بطلمیوس، تأثیر زیادی بر دانشمندان بعد از خود داشته و در بعضی از کتاب های نجومی از آنان نقل قول کرده اند. دانسته های ما از این سه برادر، جز اشاره هایی به نام ها و کتاب هایشان در منابع، بیشتر مرهون قفطی در تاریخ الحکماء و به تبع او ابن ندیم در الفهرست است.
هویت بنوصباح
وجود چند شخصیت با شهرت صبّاح در قرن سوم، شبهه هایی در مورد هویت بنوصبّاح به وجود آورده است. بغدادی حسن بن صباح ابوعلی واسطی، معروف به بزاز (متوفی ۲۴۹) را صاحب کتاب العمل بذات الحلق و کتاب الکره دانسته، در حالی که به نوشته کحاله او از محدثان اهل سنت و متوفی در ۲۴۶ بوده است. همچنین سوتر علاوه بر بزاز از شخصی به نام ابوعلی حسن بن محمد بن صباح زعفرانی نام می برد که این شخص نیز از محدثان شافعی بوده و در ۲۶۰ وفات کرده است و از بنوصبّاح نیست. قفطی و ابن ندیم علاوه بر معرفی بنوصبّاح به معرفی فردی به نام حسن بن مصباح نیز پرداخته اند.ابن ندیم کتاب های الاشکال و المسائل، کتاب الکره و کتاب العمل بذات الحلق را از او می داند و قفطی زیجی را به مصباح نسبت می دهد که در آن اوساط کواکب به روش سِندهند (روش هندی) و تعدیلات آن ها به روش بطلمیوس (روش یونانی) محاسبه شده است. ابن طاووس و نالینو نیز گفته قفطی را تکرار کرده اند و ابن طاووس آن را زیج مخترع نامیده است. اما با توجه به این که مسلماً حسن بن صبّاح است که چنین زیجی نوشته است و این که ابن ندیم کتاب های حسن بن صبّاح را از حسن بن مصباح می داند و نیز با عنایت به این موضوع که ابوریحان بیرونی در افراد المقال فی امر الظلال نویسنده زیج مخترع را حسن بن صبّاح می داند، می توان یقین داشت که مصباح، صورت تحریف شده صبّاح است.
پژوهش نجومی باقی مانده
مهمترین پژوهش نجومی باقی مانده از بنوصبّاح که اظهارنظرهای مختلف ستاره شناسان بعدی، بویژه ابوریحان بیرونی و ابونصر عراق را در پی داشته، کوشش محمد بن صبّاح درباره محاسبه سعة المشرق یا به تعبیر فارسی گشادگی مشرق کلی (یا سعه مشرق منقلب) است. به نوشته ابوریحان بیرونی محمد در رساله اش سعة المشرق را به طریق حساب و نه به طریق برهان به دست آورده که این عمل او مبتنی بر تساهل و غیرتحقیقی است، چرا که مسیر خورشید را در زمان های مساوی برابر دانسته، در حالی که این گونه نیست. ابوریحان در کتاب دیگری به بررسی کاملتر روش محمد پرداخته و روشن کرده است که محمد با استفاده از دو کمیت واسطه که آن ها را «وترمستخرج» و «عمود» نامیده، توانسته است سعة المشرق را محاسبه کند.ابوریحان بیرونی روش دیگری نیز در همین مبحث به محمد نسبت می دهد که در متن مورد استفاده خودش از بین رفته بوده، و احتمال می دهد که روش ابونصر عراق در مجسطی شاهی، همان روش ساقط شده باشد. ابونصر عراق همچنین در رساله ای به نام رساله فی البراهین علی عمل محمد بن صبّاح فی امتحان الشمس به بررسی روش محمد پرداخته و در انتهای رساله خود نوشته است که از رساله محمد بن صبّاح به نام فی امتحان موضع الشمس، چیزی باقی نمانده است که نیازمند اقامه برهان باشد. تمام کوشش ابونصر در رساله مذکور، اثبات روش محمد بن صبّاح در محاسبه سعة المشرق است و با توجه به نوشته های ابوریحان بیرونی در تحدید نهایات الاماکن و شرح ابونصر عراق در رساله اش، این روش کاملاً دست یافتنی است.
محاسبه سعة المشرق
...
قفطی بنوصبّاح را از جمله منجمان چیره دست و افرادی که در نوشتن آثار نجومی با یکدیگر شریک بوده اند دانسته است. پژوهش های این برادران، بویژه درباره چگونگی حرکت خورشید طبق نظریه زمین مرکزی بطلمیوس، تأثیر زیادی بر دانشمندان بعد از خود داشته و در بعضی از کتاب های نجومی از آنان نقل قول کرده اند. دانسته های ما از این سه برادر، جز اشاره هایی به نام ها و کتاب هایشان در منابع، بیشتر مرهون قفطی در تاریخ الحکماء و به تبع او ابن ندیم در الفهرست است.
هویت بنوصباح
وجود چند شخصیت با شهرت صبّاح در قرن سوم، شبهه هایی در مورد هویت بنوصبّاح به وجود آورده است. بغدادی حسن بن صباح ابوعلی واسطی، معروف به بزاز (متوفی ۲۴۹) را صاحب کتاب العمل بذات الحلق و کتاب الکره دانسته، در حالی که به نوشته کحاله او از محدثان اهل سنت و متوفی در ۲۴۶ بوده است. همچنین سوتر علاوه بر بزاز از شخصی به نام ابوعلی حسن بن محمد بن صباح زعفرانی نام می برد که این شخص نیز از محدثان شافعی بوده و در ۲۶۰ وفات کرده است و از بنوصبّاح نیست. قفطی و ابن ندیم علاوه بر معرفی بنوصبّاح به معرفی فردی به نام حسن بن مصباح نیز پرداخته اند.ابن ندیم کتاب های الاشکال و المسائل، کتاب الکره و کتاب العمل بذات الحلق را از او می داند و قفطی زیجی را به مصباح نسبت می دهد که در آن اوساط کواکب به روش سِندهند (روش هندی) و تعدیلات آن ها به روش بطلمیوس (روش یونانی) محاسبه شده است. ابن طاووس و نالینو نیز گفته قفطی را تکرار کرده اند و ابن طاووس آن را زیج مخترع نامیده است. اما با توجه به این که مسلماً حسن بن صبّاح است که چنین زیجی نوشته است و این که ابن ندیم کتاب های حسن بن صبّاح را از حسن بن مصباح می داند و نیز با عنایت به این موضوع که ابوریحان بیرونی در افراد المقال فی امر الظلال نویسنده زیج مخترع را حسن بن صبّاح می داند، می توان یقین داشت که مصباح، صورت تحریف شده صبّاح است.
پژوهش نجومی باقی مانده
مهمترین پژوهش نجومی باقی مانده از بنوصبّاح که اظهارنظرهای مختلف ستاره شناسان بعدی، بویژه ابوریحان بیرونی و ابونصر عراق را در پی داشته، کوشش محمد بن صبّاح درباره محاسبه سعة المشرق یا به تعبیر فارسی گشادگی مشرق کلی (یا سعه مشرق منقلب) است. به نوشته ابوریحان بیرونی محمد در رساله اش سعة المشرق را به طریق حساب و نه به طریق برهان به دست آورده که این عمل او مبتنی بر تساهل و غیرتحقیقی است، چرا که مسیر خورشید را در زمان های مساوی برابر دانسته، در حالی که این گونه نیست. ابوریحان در کتاب دیگری به بررسی کاملتر روش محمد پرداخته و روشن کرده است که محمد با استفاده از دو کمیت واسطه که آن ها را «وترمستخرج» و «عمود» نامیده، توانسته است سعة المشرق را محاسبه کند.ابوریحان بیرونی روش دیگری نیز در همین مبحث به محمد نسبت می دهد که در متن مورد استفاده خودش از بین رفته بوده، و احتمال می دهد که روش ابونصر عراق در مجسطی شاهی، همان روش ساقط شده باشد. ابونصر عراق همچنین در رساله ای به نام رساله فی البراهین علی عمل محمد بن صبّاح فی امتحان الشمس به بررسی روش محمد پرداخته و در انتهای رساله خود نوشته است که از رساله محمد بن صبّاح به نام فی امتحان موضع الشمس، چیزی باقی نمانده است که نیازمند اقامه برهان باشد. تمام کوشش ابونصر در رساله مذکور، اثبات روش محمد بن صبّاح در محاسبه سعة المشرق است و با توجه به نوشته های ابوریحان بیرونی در تحدید نهایات الاماکن و شرح ابونصر عراق در رساله اش، این روش کاملاً دست یافتنی است.
محاسبه سعة المشرق
...
wikifeqh: بنوصباح