بنه. [ ب ُ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) پهلوی «بنگ » . ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). بار و اسباب و رخوت خانه. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). اسباب و رخت. ( رشیدی ) ( غیاث ). رخت و متاع و اسباب خانه و بهیر و اموال. ( ناظم الاطباء ). بار و اسباب و رخوت خانه. اثاث البیت. مال. دارایی.زاد. توشه. ( فرهنگ فارسی معین ). لوازم سنگین وزن که با لشکر بود، چون خیمه و خرگاه و اثاث و اسباب و غیره : بشربن انطاه به یمن شد و عبداﷲبن عباس امیر یمن بود از قبل امیرالمؤمنین علی. عبداﷲ بگریخت و بشر، بنه عبداﷲ را دریافت در راه و غارت کرد. ( ترجمه تاریخ طبری ). حسن به واسط بیمار شد و روزی چند برآمد و سودا بر وی غلبه کرد و دیوانه شد. و او رابند نهادند و ستوران و بنه های او گرد کردند و حمید طوسی را بر آن نگهبان کردند. ( ترجمه تاریخ طبری ). سپه را به در خواند وروزی بداد چو شد روز روشن بنه برنهاد.
فردوسی.
سپه برگرفت و بنه برنهاد ز یزدان نیکی دهش کرد یاد.
فردوسی.
بشد با بنه اشکش تیزهوش که دارد سپه را بهرجای گوش.
فردوسی.
برفت گرم و بدستور گفت کز پی من تو لشکر و بنه را رهنمای باش و بیار.
فرخی.
بسوی غزنین با مال گران حمل کند بنه خان ختا با بنه خان خزر.
فرخی.
سپه پیش دار و بنه باز پس ز گرد بنه گرد بسیار کس.
اسدی.
ز جان یکسر امید برداشتند سلیح و بنه پاک بگذاشتند.
اسدی.
به باغ محمودی رفت و نشاط شراب کرد و خوشش آمد و فرمود که بنه ها و دیوانها آنجا باید آورد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 287 ). پس به باغ بزرگ رفت و بنه ها آنجا بردند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 287 ). خواجه اینجا باشد با بنه و اندیشه میکند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب 464 ). هزارهزار و هفتصدهزار اشتر در زیر بنه شاه میرفتند. ( اسکندرنامه نسخه خطی سعید نفیسی ). و بنه و تجمل پادشاهی بر نخواهم داشت. ( فارسنامه ابن البلخی ص 67 ). شد زمستان و ز جودت بنه ای میخواهم ابره و آستر و آکنه ای میخواهم.
سوزنی.
وز بنه طبع دراین قحطسال نزل بیفکنده و بنهاده خوان.
خاقانی.
فرض شد این قافله برداشتن زین بنه بگذشتن و بگذاشتن.
(بَ نِ ) ( اِ. ) درختی است مانند پستة معمولی که آن را پسته وحشی هم گویند. بلندی اش تا چهار متر می رسد. گل این درخت به رنگ قرمز است که از آن در رنگرزی استفاده می شود. از پوست این درخت ماده ای بد ست می آید به نام سقز، از این رو به آن درخت سقز هم می گویند. ( ~. ) (اِمر. ) بیخ درخت ، اصل ، ریشه . (بَ نَ یا نِ ) (اِ. ) طناب باریک . (بُ نِ ) [ په . ] (اِمر. ) ۱ - بار و اسباب سفر. ۲ - مال ، دارایی . ۳ - زاد، توشه . ۴ - جفت . ۵ - رخت و لباس . ۶ - لانه و آشیانه مرغ . ۷ - خانه ، شبستان .
فرهنگ عمید
۱. گیاهی درختی شبیه درخت پسته که از تنۀ آن سقز و از گُل و برگ آن رنگ سرخی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود، بنگلک، چاتلانقوش، سقز. ۲. میوۀ این درخت که از آن ترشی درست می کنند و دارای دانۀ روغنی است. ۱. بار و اسباب سفر. ۲. [قدیمی] جا، مکان. ۳. [قدیمی] خانه. ۴. [قدیمی] رخت، لباس. ۵. [قدیمی] مال، دارایی. ۱. اصل، بنیاد. ۲. (زیست شناسی ) ساقه، تنه. ۳. (زیست شناسی ) ریشه: هر شجر باغ ز سر تا بنه / مانده ز بی برگی خود برهنه (امیرخسرو: مجمع الفرس: بنه ). ۴. (زیست شناسی ) درختچه. * از بنه: ‹ازبن› [قدیمی] از بیخ، از ریشه، از اصل.
گویش مازنی
/bene/ زمین & باشگاه - آغل & بوته ی پیاز یا سیب زمینی و مانند آن & بن بنه & اتراق گاه & بیفت - بخواب & باربنه - مسکن & بهانه
واژه نامه بختیاریکا
( بنه (بنه گون) ) ابزار حمل محصول به خرمن ( بِنِه ) بگزار ( بُنِه ) ریشه؛ بوته ( بَنِه ) وسیله توری بافته شده از موی بز برای حمل محصول به خرمن
دانشنامه آزاد فارسی
بَنِه درختچه ای با نام علمی پیستاسیا تربنتوس متعلّق به خانوادۀ پسته. ارتفاع این درختچه ۲ تا ۵ متر، دارای برگ هایی مرکب از نُه تا یازده برگچه، گل های مجتمع به صورت خوشه، و میوه ای شَفت به رنگ قرمز است که پس از رسیدن به رنگ قهوه ای درمی آید. از درخت بنه به حالت طبیعی و نیز با ایجاد شکاف، اولئورزینی به نام تربانتین خارج می شود که رنگ خاکستری مایل به سبز یا زرد، بوی ملایم و مطبوع و طعم معطر و کمی تلخ دارد و نیرو دهنده، مُدِر و محرک است. پوست و برگ این درختچه برای رفع اسهال های ساده استفاده می شود. این گیاه را در عربی بُطم، در ترکی چاتلانقوش و در برخی مناطق سقز می نامند. درخت بنِه در غالب نواحی جنوبی اروپا، منطقۀ مدیترانه، آسیای صغیر، افریقای شمالی و ایران می روید. رویش آن در ایران پیشینه ای کهن دارد. فیثاغورس ( ـ۵۷۲/۶۰۸پ م) در سفرنامه ای که به او منسوب و به دورۀ هخامنشیان مربوط است، از رویش درختان بنِه در سرزمین ماد یاد کرده است. نقوش بنه روی یک سینی سیمین به قدمت ۲۶۰۰ سال در زیویه (واقع در شمال شرقی شهر سقز) گواه این مدعاست. بنه ازجمله محصولاتی بوده است که یعقوب پیغمبر هنگام عزیمت فرزندانش به دربار عزیز مصر، به آن ها سفارش کرده بود به عنوان سوغاتی سرزمین فلسطین با خود ببرند.
بار و بنهء مسافر، بارسفر، توشه، بنه سفر، بنه، جامه دان
فارسی به عربی
فخاخ
پیشنهاد کاربران
بَنِه یا پستهٔ کوهی ( نام علمی: Pistacia atlantica ) ، درختی از سردهٔ پسته است. بنه درختی دوپایه و دارای برگ های تک شانه ای با ۱ تا ۷ برگچه است. برگچه ها بیضی و تخم مرغی شکل و شکل میوه آن کروی به قطر حدوداً ۵ میلی متر است که ابتدا صورتی سپس قرمز و در زمان رسیدن کامل، پوشش میوه سبز رنگ می شود. در زبان کردی به آن بنِشت یا جاجگ می گویند. در زبان لری نیز به ان کُلِنگ کُلخِنگ ، کِله و به نرم تر ان کُلِن میگویند در هرمزگان از این درخت با نام کسور یاد می شود . در مرکز و جنوب خراسان بزرگ به آن خنجک گفته می شود. ... [مشاهده متن کامل]
از این درخت سه گونه در ایران می روید: • کسور یا بنهٔ کابلی ( cabulica ) : این واریته در جهان در کشورهای ایران، افغانستان، جنوب استرالیا و پاکستان می روید. درخت بنه در خراسان جنوبی در کوه های باقران بیرجند و همچنین در منطقه ای از شهرستان نهبندان بوفور یافت می شود مصارف خوراکی آن به چند شکل است تازه ( کال یا نارس ) فوق العاده خوشمزه و طعم لطیف و ترش مزه است و از آنترشی نیز درست می کنند و بنه رسیده را سائیده و به آن آب اضافه کرده و از صافی رد می کنند و به دو گونه سرد و گرم به عنوان غذا میل می شود که سرد آن به همراه خیار سبز و سیر و یخ و نان خشک تناول می شود و فوق العاده خوش خوراک است و غذای گرم پس آماده کردن مقداری حرارت می دهند ولی نباید به جوش بیاید و با نان میل می کنند. شیره درخت بنه نیز مصارف درمانی دارد تهیه روغن سقز و همچنین در طب سنتی محلی با دود کردن در درمان سینوزیت مؤثر بوده و برای از بین بردن عفونت لثه ها در قدیم کاربرد داشته است. بنه کردستانی، کُلخنک یا سقز ( kurdica ) : این گونه در جهان در کشورهای ایران، سوریه، آناتولی، شمال عراق و ارمنستان می روید. این واریته در ایران در استان های ایلام، کردستان، کرمانشاه، خوزستان، کرمان، فارس، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و سیستان و بلوچستان می روید. بنه، چاتلانقوش ( mutica ) : این گونه در جهان در ایران، ترکیه، آناتولی و قفقاز می روید. این گونه در ایران در استان های ایلام، گیلان، آذربایجان، لرستان، کرمانشاه، همدان، کردستان، مرکزی، کرمان، کرمان، فارس، تهران، خراسان و سیستان و بلوچستان می روید. ویژگی ها ونوشک ارتفاعش تا ۷ یا ۹ متر نیز رسیده است در بعضی از مناطق کوهستانی مانند زاگرس به میوه آن «قسقوان» می گویند که برای خوشبو کردن دوغ و روغن حیوانی و همچنین در درست کردن ترشی استفاده می کنند. درخت بنه منبع تولید شیره سقز است. سقز که در لُری آن را بریژه یا بریزَه، در گویش لکی به آن وَنِوشک یا کُلِنگ و در کردی به آن بنِشت یا جاجگ یا ونوشک گفته می شود؛ صمغی به رنگ سبز خیلی روشن، غلیظ و بسیار چسبنده است که استفادهٔ دارویی فراوان داشته و به عنوان یک ملین قوی در درمان یبوست و درمان ناراحتی های گوارشی استفاده می شود. ۲۵ درصد از شیره سقز حاوی روغن پرارزش و صنعتی تربانتین است که کاربردهای فراوانی در صنعت دارد. علاوه بر این از شیره سقز در تهیه آدامس، عطر، خوشبوکننده ها، حشره کش ها و در صنعت داروسازی در تهیه نرم کننده ها و ضد عفونی کننده ها استفاده می شود. علاوه بر این در صنعت پلاستیک سازی، تهیه واکس کفش و چرم و صنعت چاپ مورد استفاده قرار می گیرد. بعلت نبود صنایع تبدیلی مناسب، اکثر سقز تولیدی در ایران به خارج از کشور صادر گردیده و به عنوان مواد پایه بسیاری از صنایع یادشده بکار برده می شود. اگر چه آمار دقیقی از تعداد درختان بنه در بانه موجود نیست اما تعداد آنها بین ۱۰ تا ۲۰ هزار اصله تخمین زده شده است. به طور متوسط از هر درخت ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ گرم سقز به دست می آید که در شرایط مناسب و سال های پرباران این مقدار بیشتر هم می شود. یک درخت بنه در یک روز تابستانی می توان تا ۱۰۰۰ گرم سقز تولید کند.
پیشوند نفی. مانند: 31 - بنه نگرند که چند تباه کردیم پیش ایشان از گروهانى که ایشان سوى ایشان نه باز گردند؟ ترجمه تفسیر طبرى، ج6، ص: 1498 یعنی آیا نگاه نمی کنند
بنه در زبان گیلکی به معنای ریشه و بیخ
بنه beneh , بگذار ، زمین گذار ، رها کن بنه ، boneh , ساقه زیر زمینی ، در گیاهی مانند سیر بنه beneh , گیاهی درختی که در ارتفاعات کوهستانی می روید ، پسته کوهی ، در شهربابک به آن درخت مر mar هم می گویند
بنه به معنای خال تورکی است. ( منیم اوزومده بن وار )
بُنَه:[اصطلاح نظامی]شامل آن تعداد از پرسنل، آماد و خودروهایی است که برای پشتیبانی لجستیکی یک یگان مورد نیاز است. ردههای تشکیل دهنده بنه عبارتند از گروهان، گردان و تیپ. دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
محل استراحت شب گوسفندان وگاوکه بایددوشیده مبشدندبنه نام دارد. . میگن داود جوپون کجاست میگن رفت بنه سر
درخت پسته وحشی بنه دربلوچی یعنی وسیله حمل ونقل باروبنه یعنی بارووسیله حمل ونقل مثل شترو. . . .
کلمات لری بختیاری و معنی آنها بنه:: روستا BONEH بنه::پسته کوهی BANEH بنه:: بگذار BENEH
بده - بگذار - بِنها
درخت سقز
بنه. ( زبان مازنی ) ، زمین. "بنه ره بوج" زمین را بکن، "بنه بخرده آدم دار ره وجنه" آدمی که زمین خورده درخت را می تونه بکنه.